سلیمان
نویسه گردانی:
SLYMAN
سلیمان . [ س ُ ل َ ] (اِخ ) ابن خلف بن سعید باجی (403 - 474 هَ . ق .). ملقب به ابوالولید اندلسی ، مالکی ، فقیهی بزرگ و از رجال حدیث ، اصل او از بطلیوس و مولد وی در باجة است . وی به حجاز، بغداد، موصل ، دمشق و حلب رفته و مدتی در هر یک از شهرهای فوق اقامت نمود. سپس به اندلس برگشته و متصدی قضاء شده است . وی بمریة درگذشته است . او راست : السراج فی علم الحجاج ، احکام الاصول ، حدود و اشاره در اصول فقه ، و فرق الفقهاء شرح موطاء ابن مالک ، شرح المدونة، تعدیل و تجریح لمن روی عنه البخاری فی الصحیح . (از اعلام زرکلی ج 1 ص 386).
واژه های همانند
۱۰۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
نگین سلیمان. [ ن ِ سُ] (اِخ). نگین یا مُهر ِ سلیمان. انگشتری سلیمان. در ادب فارسی گاه منظور از نگین مُهر و خاتَم پیامبری به ویژه خاتم سلیمان نبی است: ...
سلیمان حییم از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد سلیمان حییم سلیمان حییم סולימאן חיים Soleiman haiim.jpg زادهٔ ۱۲۶۶ تهران، ایران درگذشت ۲۵ بهمن ۱۳۴۸ (۸۲ سال) ...
شاه سلیمان . [ س ُ ل َ ] (اِخ )یکی از متنفذان خراسان بنام سیدمحمد که خود را خواهرزاده ٔ شاه سلطان حسین صفوی میدانست در حدود سال 1162 هَ . ...
شاه سلیمان . [ س ُ ل َ ] (اِخ ) (چشمه ٔ...) واقع در بلوک کوه مره از قریه ٔ دشت ارجن . (فارسنامه ٔ ناصری ص 320).
سلیمان روز. [ س ُ ل َ / ل ِ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب . (فرهنگ رشیدی ) (مجموعه ٔ مترادفات ص 13).
فقیه سلیمان . [ ف َ س ُ ل َ ] (اِخ ) دهی است از بخش سردشت شهرستان مهاباد، دارای 162 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ سردشت و محصول عمده اش غله ...
فقیه سلیمان . [ ف َ س ُ ل َ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان سنندج ، دارای 170 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ گاورود و محصول عمده اش غله...
سلیمان آباد. [ س ُ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گوی آغاج بخش شاهین دژ شهرستان مراغه . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات ، بادام ، کرچک و حبو...
سلیمان آباد. [ س ُ ل َ ] (اِخ ) دهی است جزء بخش شهریار شهرستان تهران . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات ، صیفی ، بنشن ، پنبه ، چغندرقند و شغل اه...
سلیمان اول . [ س ُ ل َ ن ِ اَوْوَ ] (اِخ ) از سلاطین عثمانی . رجوع به سلیمان شود.