اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سلیمان

نویسه گردانی: SLYMAN
سلیمان . [ س ُ ل َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن علی تلمسانی . اصل وی کوفه بود و به بلاد روم نقل مکان کرد. سپس در دمشق اقامت گزید و در تصوف طریقه ٔ ابن عربی را چه در قول و چه در فعل تبعیت و پیروی کرد. او را مصنفات بسیاری است ، از جمله ، شرح تأیید ابن فارض ، شرح بر فصوص الحکم محی الدین عربی ، شرح منازل السائرین عبداﷲ انصاری ، شرح اسماء الحسنی . وی در دمشق در سال 690 هَ . ق . درگذشته است . (از اعلام زرکلی ج 1 ص 388).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰۶ مورد، زمان جستجو: ۲.۵۷ ثانیه
سلیمان طبرانی . [ س ُ ل َ ن ِ طَ ب َ ] (اِخ ) رجوع به سلیمان بن احمدبن ایوب مطر و طبرانی شود.
قالیچه ٔ سلیمان . [ چ َ / چ ِ ی ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) قالیچه ٔ سلیمانی . بساط سلیمانی که تخت آن حضرت را بر آن میگسترده اندو باد آن را برداشته میب...
رزین بن سلیمان . [ رَن ِ ن ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) یکی از بنومروان بن ابی حنیفة است و گاهی شعر میگفته است . (از الفهرست ابن الندیم ).
انگشتری سلیمان . [ اَ گ ُ ت َ ی ِ س ُ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) انگشتری و مهر حضرت سلیمان است که گویند اسم اعظم الهی بر آن نقش بود و سلطنت وی بر...
راخبعم بن سلیمان . [ ... ن ُ س ُ ل َ ] (اِخ ) نام پسر حضرت سلیمان . دختری از نژاد وی راحب نام زن بهمن پسر اسفندیار بوده است . (فارسنامه ٔ اب...
سلیمان خان اردلان حاکم کردستان درزمان شاه صفی بود وشهر سنندج را بانام سنه دژ بنیان نهاد.
قلم سلیمان خانی . [ ق َ ل َ س ُ ل َ ] (اِخ ) یکی از طوایف پشتکوه از ایلات کرد ایران . ییلاق این ایل ، سیاه خانی و قشلاق آن هفت کوه و قده ...
شاه سلیمان ثانی . [ س ُ ل َ ن ِ ] (اِخ ) یکی ازشاهان سلسله ٔ صفوی است . رجوع به سلیمان ثانی شود.
شاه سلیمان صفوی . [ س ُ ل َ ن ِ ص َ ف َ وی ] (اِخ ) ازسلسله ٔ صفویان و پسرشاه عباس ثانی است که پس از مرگ پدر بتخت نشست . رجوع به سلیمان ص...
ابراهیم بن سلیمان . [ اِ م ِ ن ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم قطیفی شود.
« قبلی ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ صفحه ۱۰ از ۱۱ ۱۱ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.