سمر گردیدن . [ س َ م َ گ َدَ ] (مص مرکب ) افسانه شدن . مشهور شدن
: چرا نامدم با تو اندر سفر
که گشتی بگردان گیتی سمر.
فردوسی .
بشیر اندر آغاری این چرم خر
که این چرم گردد به گیتی سمر.
فردوسی .
جهد کن تا چون سخن کردی قوی باشد سخن
جهد کن تا چون سمر گردی نکو باشد سمر.
عنصری .