اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سمر گشتن

نویسه گردانی: SMR GŠTN
سمر گشتن . [ س َ م َ گ َت َ ] (مص مرکب ) افسانه شدن . مشهور شدن :
مادرش گشته سمر همچو صبوره بجهان
از طراز اندر تا شام و ختن تا حد چین .

قریعالدهر.


ز بیدادی سمر گشتست ضحاک
که گویند او ببند است در دماوند.

ناصرخسرو (دیوان چ تهران ص 111).


از بس سمر که گفته ام اندر فراق دوست
همچون فراق گشته ام اندر جهان سمر.

مسعودسعد.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.