اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سمن زار

نویسه گردانی: SMN ZʼR
سمن زار. [س َ م َ ] (اِ مرکب ) باغ یاسمن و جای انبوه از درخت یاسمن . آنجا که سمن روید. (ناظم الاطباء) :
شهریاری که خلاف تو کند ۞ زود فتد
از سمن زار بخارستان وز کاخ بکاز.

فرخی .


از کوه تا بکوه بنفشه ست و شنبلید
از پشته تا به پشته سمن زار و لاله زار.

فرخی .


گل بیند چندان و سمن بیند چندان
چندانکه بگلزار ندیده ست و سمن زار.

منوچهری .


بسمن زار درون لاله ٔ نعمان بسیار
چون دوات بسدین است خراسانی وار.

منوچهری .


زدوده تیغ گهروار رنگ داده بخون
بنفشه زار و سمن زار و لاله زار تو باد.

سوزنی .


کو تذروان بزم و کوثر جام
کز سمن زار بشکفد گلزار.

خاقانی .


خوابگهی بود سمن زار او
خواب کن نرگس بیدار او.

نظامی .


عیش است بر کنار سمن زار خواب صبح
نی در کناریار سمن بوی خوشتر است .

سعدی .


روان گوشه گیران راجبینش طرفه گلزاری است
که برطرف سمن زارش همی گردد چمان ابرو.

حافظ.


سمن زار گشته دیار سلاحف
چمنزار گشته وجار ثعالب .

حسن متکلم .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.