سمود
نویسه گردانی:
SMWD
سمود. [ س ُ ] (ع مص ) سَر دَروا داشتن از تکبر و نخوت . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). سر برداشتن از تکبر. (دهار). || نیک کوشیدن شتر. (منتهی الارب ). نیک رفتن . (تاج المصادر بیهقی ). || رنج دیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || سرود گفتن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (ناظم الاطباء). || برشدن . || متحیر ایستادن . || شگفت داشتن از چیزی اندوه باشد یا نشاط. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بازی کردن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (ناظم الاطباء). || غافل شدن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 59) (دهار). غافل بودن . (تاج المصادر بیهقی ).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
ثمود. [ ث َ / ث ُ ] (اِخ ) نام یکی از قبائل قدیم عرب . مسکن این قبیله در موصل میان حجازو شام بوده و در قرآن کریم نام این قبیله مانند ق...
ثمود. (اِخ ) ابن الندیم گوید ثمود نام کتابی است در کیمیا و صنعت و مؤلف آن حکما بوده اند ۞ .
ثمود فرزند گِتِر و گِتِر فرزند آرام و آرام فرزند سام پسر نوح بود. فرزندان او در حد فاصل میان کشورهای عربستان، سوریه و شمال عراق زندگی میکردند. آنان د...
دیار ثمود. [ رِ ث َ ] (اِخ ) حجر. ناحیه ای است در شام در وادی القری خانه هایی است که در کوه کنده شده . (از تاج العروس ماده ٔ ح ج ر). و رجوع...