سند
نویسه گردانی:
SND
سند. [ س ِ ] (اِخ ) ناحیه ای است به اندلس . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: ساوالیکیت sâvâlikit (سنسکریت: svalikhita)**** فانکو آدینات 09163657861
فروشنامه ، کاربرگ فروش، برگه ی فروش
جعل سند. [ ج َ ل ِ س َ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سندی دروغین و ساختگی را به جای سندی حقیقی و اصلی قرار دادن . || دست بردن و تقلب ب...
سند دادن . [ س َ ن َ دَ ] (مص مرکب )مدرک دادن . دلیل دادن . خط دادن . رجوع به سند شود.
این دو و اژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: آکشارا ãkŝârâ (سنسکریت: ákŝara).****فانکو آدینات 09163657861
دریای سند. [ دَرْ ی ِ س َ / س ِ ] (اِخ ) رود سند. رود بزرگی است که از دره ٔ هیمالیا و قره قورم سرچشمه می گیرد و از جلگه ٔ سند عبور می کند : خداو...
پاملیک سند. [ ک ُ س ُ ] (اِخ ) ۞ خلیجی در سواحل اتازونی .