سند
نویسه گردانی:
SND
سند. [ س ِ ] (اِخ ) ابن علی مأمونی ، مکنی به ابوالطیب منجم ، معاصر مأمون عباسی است . مردی فاضل و عالم بعلم ارصاد و عمل به آلات رصدیه و تسییر نجوم بوده است و بمصاحبت مأمون رسید و مأمون وی را به اصلاح آلات رصدیه گماشت . وی در بغداد به رصد اشتغال جست و به امتحان مواضع کواکب پرداخت ولی رصد تمام نشده بود که مأمون درگذشت (218 هَ . ق .). و بدین سبب عمل رصد ناقص ماند؛ سندبن علی زیجی تنظیم کرده بود که بنابه قول ابن قفطی تا زمان وی (646 هَ. ق .) مورد عمل بوده است . سند ابتدا یهودی بود سپس بدست مأمون اسلام آورده است . از کتب اوست : المتوصلات و المتوسطات القواطع، کتاب الحساب الهندی ، کتاب الجمع و التفریق ، کتاب الجبر و المقابله . و نیز گویند کتاب المدخل در نجوم که ابومعشر بخود نسبت کرد و نیز التسع مقالات فی الموالید و کتاب القرانات که به ابن بازیار نسبت کنند از اوست . رجوع به گاهنامه ، عیون الانباء ج 1 صص 207 - 208 و ص 220 التفهیم ابوریحان ص 162، 163، 164، تاریخ الحکماء قفطی ، طبقات الامم قاضی صاعد اندلسی و تاریخ علوم عقلی تألیف صفا ص 113 شود.
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: ساوالیکیت sâvâlikit (سنسکریت: svalikhita)**** فانکو آدینات 09163657861
فروشنامه ، کاربرگ فروش، برگه ی فروش
جعل سند. [ ج َ ل ِ س َ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سندی دروغین و ساختگی را به جای سندی حقیقی و اصلی قرار دادن . || دست بردن و تقلب ب...
سند دادن . [ س َ ن َ دَ ] (مص مرکب )مدرک دادن . دلیل دادن . خط دادن . رجوع به سند شود.
این دو و اژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: آکشارا ãkŝârâ (سنسکریت: ákŝara).****فانکو آدینات 09163657861
دریای سند. [ دَرْ ی ِ س َ / س ِ ] (اِخ ) رود سند. رود بزرگی است که از دره ٔ هیمالیا و قره قورم سرچشمه می گیرد و از جلگه ٔ سند عبور می کند : خداو...
پاملیک سند. [ ک ُ س ُ ] (اِخ ) ۞ خلیجی در سواحل اتازونی .