سنگ
نویسه گردانی:
SNG
سنگ . [ س ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان کوهپایه ٔ بخش نوبران شهرستان ساوه . دارای 872 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
واژه های همانند
۳۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۳ ثانیه
سیاه سنگ . [ سیا س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زاوه ٔ بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه . دارای 345 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات ...
سیاه سنگ . [ سیاس َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد. دارای 141 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آنجا چغندر است . (ا...
سیاه سنگ . [ سیا س َ ] (اِخ ) نام موضعی است در جرجان و چشمه ای است در آن موضع که بهمن نام دارد و اگر جمعی از آن چشمه آب بردارند و یک شخص...
صاحب سنگ . [ ح ِ س َ ] (ص مرکب ) کنایه از مردم باوقار و صاحب قدر و تمکین باشد. (برهان ) : چو صاحب سنگ دید آن نقش ارژنگ فروماند از سخن چون نق...
غال سنگ . [ س َ ] (اِ مرکب ) حجر غاغاطیس . رجوع به غاغاطیس شود.
فرخه سنگ . [ ف َ خ َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ماروسک بخش سرولایت شهرستان نیشابور، واقع در سی هزارگزی جنوب خاوری چگینه بالا. ناحیه ای ...
قلوه سنگ . [ ق ُل ْ وَ / وِ س َ ] (اِ مرکب ) سنگهای صافی نه بزرگ و نه خرد، کمابیش چون گرده ٔ گوسفندی . (یادداشت مؤلف ). سنگ های یک مهره بز...
کاسه سنگ . [ س َ / س ِ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان شهاباد بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند نه هزارگزی جنوب باختری بیرجند. کوهستانی ، معتدل . سکنه 40 ت...
گران سنگ . [ گ ِ س َ ] (ص مرکب ) وزین . سنگین . ثقیل : چو آن چامه بشنید بهرام گوربخورد آن گران سنگ جام بلور. فردوسی .ای هوا یافته از طبع لط...
قلاب سنگ . [ ق ُل ْ لا س َ ] (اِ مرکب ) سنگ قلاب . قلماسنگ . فلاخن ، و آن ریسمانی است که در دو سر آن حلقه باشد و میان آن را پهن بافند، یا یک...