اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سواد کردن

نویسه گردانی: SWʼD KRDN
سواد کردن . [ س َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نوشتن و از روی مکتوب و نوشته ٔ اصلی نوشتن .(ناظم الاطباء). نقل نوشتن از قباله و رقم و حکم و جز آن و گویند این رقم را سواد کنید. (از آنندراج ). مبیضه کردن . نسخه برداشتن . استنساخ کردن :
اخلاق تو سواد همی کرد آسمان
پر شد بیاض دفتر دیوان روزگار.

اوحدالدین انوری (از آنندراج ).


دیوان بنده را که امینا سواد کرد
تنها در او نه شعر مجرد نوشته ست .

شیخ آذری .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
سواد روشن کردن . [ س َ رَ /رو ش َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ملکه ٔ نوشت و خواند بهم رسانیدن . (غیاث ). مرادف سواد تند کردن . (آنندراج ). ملکه ٔ خواندن ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.