اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سوارک آب

نویسه گردانی: SWʼRK ʼAB
سوارک آب . [ س َ رَ ک ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سواران آب است که حباب باشد. (برهان ). حباب . (فرهنگ رشیدی ) :
به که در آبت افکنند بتاب
نکشد آب خر سوارک آب .

امیرخسرو.


|| موجه ٔ آب . (برهان ). رجوع به سواران آب شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.