اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سود کردن

نویسه گردانی: SWD KRDN
سود کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ربح بردن . نفع کردن . || سود دادن . فایده دادن :
چه سود کند که آتش عشقش
دود از دل و جان من برانگیزد.

عسجدی .


پنبه بدان تر کنند و برگیرند عظیم سود کند. (نوروزنامه ).
لابه کردیمش بسی سودی نکرد
یار من بستد مرا بگذاشت فرد.

مولوی .


تا میل نباشد بوصال از طرف دوست
سودی نکند حرص و تمنا که تو داری .

سعدی .


ظاهر آن است که با سابقه ٔ لطف ازل
جهد سودی نکند تن بقضا دردادم .

سعدی .


چنگ در پرده همین میدهدت پند ولی
وعظت آنگاه کند سود که قابل باشی .

حافظ.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.