اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سوده شدن

نویسه گردانی: SWDH ŠDN
سوده شدن . [ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) سائیده شدن . اسحاق . (منتهی الارب ) :
چون تو چنین فتنه ٔپیراهنی
سوده شود پیرهن ار ز آهن است .

ناصرخسرو.


اجزات چون بپای شب و روز سوده شد
تاوان طلب مکن ز قضا و قضای خاک .

خاقانی .


رجوع به سوده شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.