اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سؤر

نویسه گردانی: SWR
سؤر.[ س ُءْرْ ] (ع اِ) نیم خورده و پس مانده ٔ اطعمه و اشربه . (برهان ). بقیه ٔ چیزی و پس خورده . (منتهی الارب ). نیم خورده و پس خورده . (غیاث ). نیم خورده . (جهانگیری ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
صور. [ ص َ وَ ] (ع مص ) کژ گردیدن . || بریدن و جدا کردن چیزی را. || روی آوردن بجهتی . || (اِ) صورة. || نوع . || صفت . (منتهی الارب ).
صور. [ ص ِ وَ ] (ع اِ) ج ِ صورة. (منتهی الارب ).
صور. (اِخ ) نام پادشاه کشمیر که بهمن دختر او را به زنی گرفت . (مجمل التواریخ و القصص چ بهار ص 53).
صور. [ ص َوْ وَ ] (اِخ ) یاقوت نویسد: موضعی است و گمان دارم از اعمال مدینه است . (معجم البلدان ).
صور. [ ص ُوْ وَ ] (اِخ ) دهی است بر شاطی خابور بین آن وفُدَین حدود چهار فرسنگ است و خوارج را در آن واقعه ای است . (معجم البلدان ).
نام دهکده ای تاریخی در شهرستان بناب که در فهرست ملی ثبت گردیده و دارای راه خاکی با دهکده باستانی کندوان می باشد.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
صور آه . [ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از فریاد و نعره و آواز بلند دردناک باشد. (برهان ). نعره و آه بلند دردناک . (فرهنگ رشیدی ).
سور زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) بمهمانی رفتن . سور خوردن . (فرهنگ فارسی معین ).
سور دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) مهمانی دادن . ضیافت کردن . (فرهنگ فارسی معین ).
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۱۰ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.