گفتگو درباره واژه گزارش تخلف سور نویسه گردانی: SWR سور. [ س َ ] (ع مص ) اثر کردن شراب . (دهار) (از منتهی الارب ). || بدیوار برشدن . (المصادر زوزنی ) (دهار). بر دیوار برآمدن . (منتهی الارب ). || حمله آوردن شیر بسوی مردم . (دهار) (المصادر زوزنی ) ۞ . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۹۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۱ ثانیه واژه معنی صور سرافیل صور سرافیل . [ رِ س ِ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) صور اسرافیل : شغبهای شیپور از آهنگ تیزچو صور سرافیل در رستخیز. نظامی .رجوع به صور اسرافیل شود. صور نیم شبی صور نیم شبی . [ رِ ش َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آه و ناله و فریاد و فغان نیم شبی باشد. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) : به صور نیم ش... صور صبحگاهی صور صبحگاهی . [ رِ ص ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آه و ناله و فریاد و فغان صبحگاهی باشد. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) : به صور صبحگا... صور اسرافیل صور اسرافیل . [ رِ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شاخی که اسرافیل در وی دمد. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل ).آنچه اسرافیل در آن دمد. (مه... صور اسرافیل صور اسرافیل . [ رِ اِ ] (اِخ ) میرزا جهانگیرخان شیرازی فرزند آقا رجبعلی . مدیر روزنامه ٔ صور اسرافیل که بخاطر نام روزنامه اش به صور اسرافیل ملق... صور اصرافیل صور اسرافیل از مجلههای معروف، مهم و مؤثر[۱] صدر مشروطیت بود. شماره نخست این نشریه ۱۴ دی ۱۲۸۶ منتشر شد.[۲] جهانگیرخان شیرازی و قاسمخان تبریزی با همکا... شقیق بن ثور شقیق بن ثور.[ ش َ قی ق ِ ن ِ ث َ ] (اِخ ) یکی از سران سپاه حضرت علی علیه السلام . در جنگ صفین با اشعث بن قیس و دیگران همداستان شد و حضرت ... جهانگیر شیرازی صور اصرافیل میرزا جهانگیرخان معروف به جهانگیرخان شیرازی یا جهانگیرخان صور اسرافیل روزنامهنگار دوره مشروطیت ایران بود که پس از توپ بستن مجلس دستگیر شد و در باغشا... نظریه های صور مثل و واحد فلاتون • افلاطون هیچ گاه از نظریه مُثُل جدا نشد 10-1- در اینجا قصد ما این است که نظریه صُوَر یا مُثُل را از جنبه هستی شناختی آن بحث کنیم. قبلاً دیدیم که در... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ صفحه ۱۰ از ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. Omid Reza Abbasi ۱۳۸۹/۱۲/۲۲ 0 0 بشد شاه و رای از منش دور کرد*به گفتار آن بی خرد سور کرد*چو سر پر شد از باده ی خسروی*شغاد اندر آشفت از بدخوی* برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود