سور
نویسه گردانی:
SWR
سور. (اِخ ) دهی است از دهستان دیزجرود بخش عجب شیر شهرستان مراغه . دارای 348 تن سکنه . آب آن از چشمه سارها. محصول آنجا غلات . شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جوراب بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
واژه های همانند
۹۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
ثور. [ ث َ] (اِخ ) ابن یزید. محدث است و از ابوعمر عبداﷲ بن عامر الیحصبی روایت کند. ۞
ثور. [ ث َ ] (اِخ ) ابن یزیدبن محمدالرحبی . ابوخالد. تابعی است .
ثور. [ ث َ ] (اِخ )ابن یزید اعرابی . رجوع به ابوالجاموس ثور... شود.
ثور. [ ث َ ] (اِخ ) سلمی . صحابی است .
ثور. [ ث َ ] (اِخ ) نام اسب عاص بن سعید.
نام دهکده ای تاریخی در شهرستان بناب که در فهرست ملی ثبت گردیده و دارای راه خاکی با دهکده باستانی کندوان می باشد.
ثؤر. [ ث ُءْ رْ ] (ع اِ) ج ِ ثأر.
ثوور. [ ث ُ ] (ع مص ) ثَور. رجوع به ثَور شود. (معنی مصدری ).
صور آه . [ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از فریاد و نعره و آواز بلند دردناک باشد. (برهان ). نعره و آه بلند دردناک . (فرهنگ رشیدی ).
جبل ثور. [ ج َ ب َ ل ِ ث َ ] (اِخ ) رجوع به غار ثور و ثور و صاحب الغار شود.