اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سورت

نویسه گردانی: SWRT
سورت . [ رَ ] (ع اِ) شرف . منزلت . || پاره ای از قرآن مجید. (غیاث ) (آنندراج ). رجوع به سورة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
صورت ساز. [ رَ ] (نف مرکب ) سازنده ٔ صورت . مصور. نقاش . صورتگر : از نسیم نفسم در چمن صورت سازبشکفد غنچه ٔ تصویر بصد شادابی . سالک یزدی (از آنند...
صورت کلا. [ رَ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دالو بخش مرکزی شهرستان آمل . در 15 هزارگزی شمال خاوری آمل در دشت واقع است . هوای آن معتدل ، ...
صورت نما. [ رَ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (نف مرکب ) نماینده ٔ صورت . نشان دهنده ٔ صورت از جلا و صافی : صورت نمای شد رخ خاقانی از سرشک رخسار او نگر صنما ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
ملک صورت . [ م َ ل َ رَ ] (ص مرکب ) ملک سیما : ای پری روی ملک صورت زیباسیرت هرکه با مثل تو انسش نبود انسان نیست . سعدی .و رجوع به ملک سیما ش...
صورت‌فلکی یا پیکرآسمانی مجموعه‌ای از ستاره‌ها است که از دیدگاه زمینی به شکل خاصی تشبیه و نام‌گذاری شده‌است.[۱] در واقعیت سه بعدی، ستارگان یک پیکرآسمان...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: ویشمن viŝman (سنسکریت: veŝman) ****فانکو آدینات 09163657861
صورت نویس . [ رَ ن ِ ] (نف مرکب ) آنکه از روی نوشته ای صورت بردارد. آنکه نوشته ای را استنساخ کند. رجوع به صورت نویسی شود. || آنکه صورتی ...
صورت نشین . [ رَ ن ِ ] (نف مرکب ) مصور. مجسم : عشق را در عالَم اجسام مجنون نام کردحسن را صورت نشین کرده ست و لیلی ساخته .واله هروی (از آن...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۹ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.