اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سوگند دادن

نویسه گردانی: SWGND DʼDN
سوگند دادن . [ س َ / سُو گ َ دَ ] (مص مرکب ) قسم دادن . تحلیف . استحلاف . احلاف : سوگند دهند تا یک سال شراب نخورد. (تاریخ بیهقی ).
مسیحاخصلتا قیصرنژادا
ترا سوگند خواهم داد حقا.

خاقانی .


سوگند میدهم بخدایت که بس کنی
گرچه عطا چو عمر مکرر نکو تراست .

خاقانی .


ملک را داده ای در روم سوگند
که با کس درنسازد مهر و پیوند.

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.