اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سه پایه

نویسه گردانی: SH PAYH
سه پایه . [ س ِ ی َ/ ی ِ ] (اِ مرکب ) افزاری که دارای سه پایه است و درطباخی استعمال میکنند. (ناظم الاطباء). || چیزی از چوب و جز آن که دارای سه پایه باشد که چیزی بر آن نهند. (یادداشت بخط مؤلف ). || آلت سیاست که گناهکاران را بدان بسته تازیانه میزدند : مثال داد تا بر آن راه که آن مخاذیل آمده بودند سه پایه ها بزدند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 40).
تانزد شاه شب سه پایه ٔ خویش
بود ترسان دلش ز سایه ٔ خویش .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
سه پایه ٔ هوایی . [ س ِ ی َ/ ی ِ ی ِ هََ ] (اِخ ) کنایه از ستاره ٔ نسر است . (آنندراج ) (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرای ناصری ) : بسته بسه پایه ٔ هوایی...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.