سه گانه . [ س ِ ن َ
/ن ِ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) کنایه از سه جام و پیاله ٔ شراب خوری . (برهان ). سه پیاله ٔ شراب که ثلاثه ٔ غساله گویند. (فرهنگ رشیدی ). || نغمه ٔ سوم و شعبه ٔحجاز. (غیاث اللغات )
۞ . || سه تن . سه تا
: و پس ایشان سه پادشاه از حبشه کردند و بعد از این سه گانه هفت تن از پارسایان پادشاهی کردند. (مجمل التواریخ و القصص ).