سیاه آب
نویسه گردانی:
SYAH ʼAB
سیاه آب . (اِ مرکب ) مروارید که رنگ او بسیاهی زند. (جواهرنامه ). || آبی که از زمین های باطلاقی زهد و با آن مزارع را آبیاری توان کرد. فاضل آب زراعت که زمین را باطلاق کند. نهر یارودی که از زه کشی حاصل آید. (یادداشت بخط مؤلف ).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
حسین آباد سیاه آب . [ ح ُ س ِ دِ ](اِخ ) دهی است جزء دهستان غار بخش ری شهرستان تهران . واقع در 20هزارگزی باختر ری و یک هزارگزی جنوبی راه ربا...
آب سیاه .(اِخ ) نام دره ای در نزدیکی شهر قنوج در هندوستان .
آب سیاه . [ ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آب سیه . کوری تام یا ناقص که از ضمور و اطروفیای ِ عصب باصره پدید آید : ز سهم خدنگت بروز سپیددرآید...