گفتگو درباره واژه گزارش تخلف سیاه سال نویسه گردانی: SYAH SAL سیاه سال . (اِ مرکب ) سالی که در آن امساک باران واقع شود. (آنندراج ). خشک سال . (غیاث اللغات ). سال بسی بی باران . (ناظم الاطباء) : یک برگ سبز و یک گل سوری ببار نیست در این سیاسال امید بهار نیست .شیخ علینقی کمره ای (از آنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه واژه معنی صد سال سیاه صد سال سیاه . [ ص َ ل ِ ] (ق مرکب ) هرگز. ابداً. هیچگاه . هیچوقت . و این هنگامی است که گوینده خواهد نفرت و ناخشنودی خود را رساند: میخواهم صد ... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود