اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سیاه شدن

نویسه گردانی: SYAH ŠDN
سیاه شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تاریک شدن . اسوداد :
بریده گشت پس آنگاه ششصدوسی سال
سیاه شد همه عالم ز کفر و از کافر.

ناصرخسرو.


زآن پیشتر که جامه ٔ جانت شود سیاه
از مردم سیاه درون اجتناب کن .

صائب .


|| محو شدن . سترده شدن . (یادداشت بخط مؤلف ) :
که فرغول برنتابد آن روز
که بر تخته بر سیاه شود نام .

رودکی (از لغت فرس اسدی ص 316).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
سیاه شدن زبان . [ ش ُ دَ ن ِ زَ ] (مص مرکب ) از کار افتادن زبان بسبب بد گفتن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.