اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سیاه فام

نویسه گردانی: SYAH FAM
سیاه فام . (ص مرکب ) سیاه رنگ . (ناظم الاطباء) : شخصی دید سیاه فام ضعیف اندام . (گلستان ).
زنگی ارچه سیاه فام بود
پیش مادر مهی تمام بود.

امیرخسرو.


رجوع به سیه فام شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.