گفتگو درباره واژه گزارش تخلف سیخ کردن نویسه گردانی: SYḴ KRDN سیخ کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) راست کردن . (آنندراج ).- کمر سیخ کردن ؛قامت راست کردن . (آنندراج ) : از نخستین نگهت مست و خرابم کردی کمری سیخ نکردم که کبابم کردی . تأثیر (از آنندراج ).- گوش سیخ کردن ؛ گوش راست کردن . آماده شدن برای شنیدن حرفی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود