سیر
نویسه گردانی:
SYR
سیر. (اِخ ) دهی است جزء دهستان آتش بیک بخش سراسکند شهرستان تبریز. دارای 773 تن سکنه . آب آن از چشمه و رودخانه . محصول آنجا غلات ، حبوبات ، پنبه . شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
واژه های همانند
۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۲ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
سیر در آفاق و انفس، یعنی تفکر در لطایف وجود آدمی و مشاهدة دقایق هستی، مطلبی است که به صورتهای مختلف در نوشتههای دانشمندان اسلامی مطرح شده است.
الف ...
خانان سیر اردو. [ ن ِ ] (اِخ ) لین پول در طبقات سلاطین اسلام این خانان را که از سال 621 تا 907 هَ . ق . حکومت کرده اندچنین تعریف میکند: چن...
بویراحمد گرم سیر. [ بُو ی ِ اَ م َ دِ گ َ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان است . این دهستان در بین بخشهای گچساران و ح...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
مقصود از علوم در اینجا تمام علومی است که در قدیم از اجزاء حکمت شمرده می شد و عبارتند از :
حکمت نظری ( الهیات ، ریاضیات و طبیعیات) و حکمت عملی و اصول ...
صیر.[ ص َ ] (ع مص ) بازگردیدن کار. بازگشت و مآل کار. || بازگردیدن طلب کنندگان گیاه بسوی جای بازگشت . || میل کردن بسوی کسی . (منتهی ال...
صیر. (اِخ ) موضعی است در نفتالی در جوار دریای جلیل . (صحیفه ٔ یوشع 19:35) (قاموس کتاب مقدس ).
صیر. (اِخ ) کوهی است باجاء به بلاد طی و مغاره های خانه مانند دارد. (معجم البلدان ).
صیر. (اِخ ) کوهی است بر ساحل بین صیراف و عمان . (معجم البلدان ).