اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سیم

نویسه گردانی: SYM
سیم . [ س ِ ی ُ / س ِی ْ ی ُ ] (عدد ترتیبی ، ص نسبی ) چیزی که در مرتبه ٔ سوم واقع شود. (ناظم الاطباء) (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). ثالث . ثلاث . سوم . سِیوم . سِه اُم :
به دو چیز بر پا بشایدش بستن
که زی اهل شیعت سیم نیست آنرا.

ناصرخسرو.


سیم چون شد بدهقان داد تختت
وز آن تندی نشد شوریده بختت .

نظامی .


آن یکی باران و دیگر رخت و مال
وآن سیم وافی است آن حسن الفعال .

مولوی (مثنوی چ خاور ص 296).


و رجوع به سوم شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
سیم بر سنگ زدن . [ ب َ س َ زَ دَ ] (مص مرکب )کنایه از جماع کردن . (غیاث ) (آنندراج ) : تا بطبع تو بود با او بزن با سیم سنگ ور بدل گردد مزاجش ...
حسن سیم کش زاده .[ ح َ س َ ن ِ ک َ دَ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ خلوتی فیضی مولوی رومی واعظ (1036 - 1102 هَ . ق .). شیخ زاویه ٔ میربخاری بود. او راست ...
صیم . [ صی ی َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ صائم . (منتهی الارب ). رجوع به صائم شود.
صیم . [ صی ی َ ] (ع ص ) سخت و استوار توانای گرداندام . (منتهی الارب ).
صیم . [ ص ُی ْ ی َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ صائم . (منتهی الارب ). رجوع به صائم شود.
ثیم مرمان . [ م ِرْ ] (اِخ ) یکی از دانشمندانی که از خطوط میخی و آثار قدیمه ٔ بنی سام اطلاعاتی جمع کرده و تبصره های مفید بر آن افزوده است . ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.