سیماب دل . [ دِ ] (ص مرکب ) غردل . (آنندراج ). غردل یعنی قحبه دل چه غر به معنی قحبه آمده است . (برهان ). || بی جگر. بی دل . ترسنده . لرزنده . واهمه ناک . (از برهان ). جبان . مضطرب . بیقرار. (از آنندراج )
: آستانت گنبد سیمابگون را متکاست
بنده ٔ سیماب دل سیماب شد زین متکا.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 22).