سیم سیاه . [ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گیاهی که در روی درخت خصوصاً درخت سیب ودرخت بلوط میروید. (ناظم الاطباء). || سیم قلب . سیم ناسره
: گفت شاها چهل و پنج است تا من پادشاهم هرگز الا خراج دیگر دانگی سیم سیاه به ظلم از کس نستدم . (اسکندرنامه ٔ نسخه ٔ سعید نفیسی ).
ما یوسف خود نمیفروشیم
تو سیم سیاه خود نگهدار.
سعدی .