اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سیمین عذار

نویسه گردانی: SYMYN ʽḎʼR
سیمین عذار.[ ع ِ ] (ص مرکب ) سیمین عارض . سپید گونه :
کزدر میدان او تا گوشه ٔ ایوان او
مرکب سیمین ستام است و بت سیمین عذار.

فرخی .


مدتی بالا گرفتی تا بلوغ
سرو بالایی شدی سیمین عذار.

سعدی .


رجوع به ماده ٔ قبل شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.