سینه کش . [ ن َ
/ ن ِ ک َ
/ ک ِ ] (نف مرکب ) آنکه سینه را بر زمین یا چیز دیگر بساید. (آنندراج ) (بهار عجم ). آنکه به سینه راه رود
: چون ابر بهاری بزمین سینه کش آید
شوکت شده از بس که گران بار نگاهم .
محمد اسحاق شوکت (از آنندراج ).
-
سینه کش رو به آفتاب ؛ در معرض آفتاب . (فرهنگ فارسی معین ).
-
سینه کش کوه ؛ شیب تند و تیز کوه . (فرهنگ فارسی معین ).