اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سیه روز

نویسه گردانی: SYH RWZ
سیه روز. [ ی َه ْ ] (ص مرکب ) بدبخت . بی طالع. محروم . (ناظم الاطباء) :
چنین پنداشت فرهاد سیه روز
که او را بود خواهد نیک آن روز.

نظامی .


مجنون ز گزاف این سیه روز
برزد زدل آتشی جگرسوز.

نظامی .


|| مظلوم . ستمکش . || دلتنگ و حزین . (ناظم الاطباء). رجوع به سیاه روز شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.