اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سیه زبانی

نویسه گردانی: SYH ZBANY
سیه زبانی .[ ی َه ْ زَ ] (حامص مرکب ) سیه زبان بودن :
خط تیغ در قلمرو رخسار او گذاشت
آخر سیه زبانی ما کرد کار خویش .

صائب (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.