اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سیه سنبل

نویسه گردانی: SYH SNBL
سیه سنبل . [ ی َه ْ سُم ْ ب ُ ] (اِ مرکب ) سیسنبر است و آن سبزی باشد میان پودنه و نعناع . (آنندراج ) (برهان ). ریحانی است خوش بو که دفع زهر عقرب کند و معرب آن سیسنبر است . (فرهنگ رشیدی ) :
نیشی که بزد عقرب زلفت بدل من
زهرش به سیه سنبل خط تو دوا یافت .

اورمزدی (از فرهنگ رشیدی ).


رجوع به سیاه سنبل و سیسنبرشود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.