اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سیه کاری

نویسه گردانی: SYH KARY
سیه کاری . [ ی َه ْ ] (حامص مرکب ) کنایه از ظلم و شوخی . (آنندراج ) (غیاث ) :
در سیه کاری چو شب روی سپیدآرم چوصبح
پس سپید آید سیه خانه به شب مأوای من .

خاقانی .


آتش ارچه سرخ روی است از شرر
تو ز فعل او سیه کاری نگر.

مولوی .


چند بتوان ساخت موی خویش چون قیر از خضاب
چون نمیگردد جوان دل زین سیه کاری چه سود.

صائب .


رجوع به سیاه کاری شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.