شاپور
نویسه گردانی:
ŠAPWR
شاپور. (اِخ ) ابن هرمزد. رجوع به شاپور بن هرمز و شاپور ذوالاکتاف شود.
واژه های همانند
۶۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
غار شاپور. [ رِ ] (اِخ ) غاری است در شهر شاپور فارس . پورداود در ج 1 یشتها آورده اند: اما از نقوشی که ازپادشاهان ساسانی در نقش رستم و نقش رجب...
گند شاپور. [ گ ُ دِ ] (اِخ ) رجوع به گندیشاپور و جندیشاپور و جندیسابور شود.
شاپور به باجرمی شهری بنا کرد و آن را خنی شاپور نام کرد. (تاریخ بلعمی ج 2، ص 910)
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
تنگ شاپور. [ ت َ گ ِ ] (اِخ ) تنگی است در حوالی شهر کازرون فارس که آن را خوره شاپور گویند و در آنجا شهری بوده که شاپور پادشاه ایران بنام ...
شاپور وراز. [ وُ ] (اِخ ) ۞ در عهد نرسه مرزبان آذربایجان بود و یکی از اشراف درجه ٔ اول محسوب میشد. (ایران در زمان ساسانیان ص 159). ظاهراً...
برزخ شاپور. [ ب َ زَ ] (اِخ ) عکبرا. رجوع به فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 72 شود.
خندق شاپور. [ خ َ دَ ق ِ ] (اِخ ) خندقی در بیابان کوفه است که پادشاه ایران [ شاپور ] آن را میان خاک عرب و عجم کنده روی این خندق مناظر...
شاپور قاجار. [ رِ ] (اِخ ) شاهزاده شیخعلی میرزا است . او هم از فرزندان حضرت خاقان صاحبقران مغفور فتحعلی شاه مبرور بوده والده اش صبیه ٔ شیخعلی...