اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شاداب دل

نویسه گردانی: ŠADʼB DL
شاداب دل . [ دِ ] (ص مرکب ) شادمان و خوشدل . (فهرست ولف ) ۞ :
بتنگی نداد ایچ سهراب دل
فرود آمد از باره شاداب دل .

فردوسی .


براهب چنین گفت پس شهریار
که شاداب دل باش و به روزگار.

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.