اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شادمانه داشتن

نویسه گردانی: ŠADMANH DʼŠTN
شادمانه داشتن . [ ن َ / ن ِ ت َ ] (مص مرکب ) شاد داشتن . خوشحال داشتن :
تو دل را بجز شادمانه مدار
روان را ببد در گمانه مدار.

فردوسی .


به کوزه ٔ زرین آب خوردن از استسقاء ایمنی بود و دل را شادمانه دارد. (نوروزنامه ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.