گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شادمانی کردن نویسه گردانی: ŠADMANY KRDN شادمانی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شادی کردن . نشاط. تنشط. اهتزاز : بر سلامت حالش شادمانی کرده گفتم ... (گلستان ). به صحبتش شادمانی کردند و به نان و آبش دستگیری نمودند. (گلستان ).مکن شادمانی به مرگ کسی که دهرت نماند پس از وی بسی .(بوستان ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود