شارع
نویسه گردانی:
ŠARʽ
شارع . [ رِ ] (اِخ ) کوهی است از کوههای دهناء. ذوالرمة و متمم بن نویره (در مرثیه ٔبرادرش مالک ) از آن یاد کرده اند. (معجم البلدان ).
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
شارع . [ رِ ] (ع ص ، اِ) خانه ای که در آن بسوی راه نافذ باشد. (منتهی الارب ). بیت شارع ؛ ای قائم علی الطریق النافذ الذی یسلکه جمیعالناس ....
شارع /šāre'/ معنی ۱. [جمع: شَوارِع] راه بزرگ؛ شاهراه؛ راه راست؛ خیابان. ۲. (صفت) صاحب شرع؛ راهنما. ⟨ شارع عام: راه و کوچهای که همهکس از آن عبور کن...
همان شریعت است که با افزودن واژه ی مقدس به آن، آن را آسمانی نشان می دهند؛ زیرا بسیاری از احکام شریعت در کتاب های آسمانی نیست و برگرفته از احادیث است و...
شارع عام .[ رِ ع ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) شاه راه . (مجمل اللغه ). عَثَق . (منتهی الارب ). راه عمومی و کوچه ای که بن بست نباشد. (ناظم ال...
شارع الاعظم . [ رِ عُل ْ اَ ظَ ] (اِخ ) نام شارعی از شوارع بغداد. رجوع به الوزراء والکتاب ص 236 و اخبار الراضی باﷲ و المتقی لله ص 207 شود.
شارع الغامش . [ رِ عُل ْ م ِ] (اِخ ) نام یکی از شوارع بغداد. (معجم البلدان ).
شارع المیدان . [ رِ عُل ْ م َ ] (اِخ ) نام محله ای به بغداد در جانب شرقی بیرون رصافة و آن از شماسیه تا سوق الثلاثاء امتدادداشت و قصر ام حبی...
شارع الانبار. [ رِ عُل ْ اَم ْ ] (اِخ ) محله ای است به بغداد در نزدیکی مدینه المنصور که چون در راه انبار واقع بود به این نام نامیده شد. (م...
شارع دارالرقیق . [ رِ ع ُ رِرْ رَ ] (اِخ ) نام محله ای ببغداد در کنار دجله و در قدیم آنجا برده می فروختند و در جانب غربی متصل به حریم الطاه...
ŝoarā: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: مَهراکان (مانوی با پسئند جمع آن) سرایندگان (دری)*** فانکو آدینات 09163657861