اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شام شکستن

نویسه گردانی: ŠAM ŠKSTN
شام شکستن . [ ش ِ ک َ ت َ] (مص مرکب ) شام خوردن . (ناظم الاطباء) :
زلفت شکست و پاره ٔ سودا گرفته ایم
شب گیر میکند همه کس شام چون شکست .

خواجه ٔ آصفی (از آنندراج ).


در زلف چین فکند و مرا دل ز دست برد
چون شام بشکند سفری یار میکند.

میرزا زکی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.