اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شانه آویز

نویسه گردانی: ŠANH ʼAWYZ
شانه آویز. [ ن َ / ن ِ ] (نف مرکب ) آویزنده به شانه . که از کتف و شانه فروگذارد. || (ن مف مرکب ) آویخته به شانه . بکتف و منکب فروآویخته . || (حامص مرکب ) آویختن آدمی را بوضعی که دستش بر شانه بندند. (بهار عجم ) (ارمغان آصفی ) (آنندراج ). نوعی از تعذیب که آدمی را شانه به رسن بربسته می آویزند. (غیاث اللغات ) :
بدزدی دل طغرا نمیکند اقرار
علاج هندوی زلف توشانه آویزست . ۞

طغرا (از بهار عجم ).


پا کشیدم خود و دل را که ز غم صد چاکست
شانه آویز در آن زلف بدستان کردم .

عبدالغنی (از بهار عجم ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.