اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شانه ٔ دست

نویسه گردانی: ŠANH DST
شانه ٔ دست . [ ن َ / ن ِ ی ِ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از کف دست باشد. (از بهار عجم ). کف دست . (شمس اللغات ) :
تا ز دستم رفت و همزانوی نااهلان نشست
شد کبود از شانه ٔ دست آینه ٔ زانوی من .

خاقانی .


در بیت ذیل بمعنی فوق و هم بمعنی استخوان کتف و دوش آمده است :
ور مرا آینه در شانه ٔ دست آید من
نقش عنقای سخن ران به خراسان یابم .

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
دست شانه . [ دَ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) نوعی از شانه باشدکه بدان ابریشم درهم پیچیده را بازگشایند. (آنندراج ). قسمی از شانه که با آن نخهای اب...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.