اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شاة

نویسه گردانی: ŠA
شاة. (ع اِ) الَ ... وسیله ای که بدان از نخل خرما بالا روند. (از ذیل اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۰۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۶ ثانیه
شاه جهان ثانی . [ ج َ ن ِ ] (اِخ ) رفیعالدوله از سلسله ٔ بابری و از نواده های امیرتیمور گورکان است و در سال 1131 هَ . ق . / 1719 م . حکومت می ...
شاه بازی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) لعب «شاه و وزیر» کردن کودکان . و شاه بازی آن است که اطفال یکی را شاه کنند و دیگری را وزیر و بعضی ر...
شاه آباد مشایخ . [ دِ م َ ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان دربقاضی بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. دارای 600 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات ...
شاه آباد بربری . [ دِ ب َ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سملقان بخش مانه ٔ شهرستان بجنورد. دارای 302 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آن غلات ، ...
شاه نعمةاﷲ ولی . [ ن ِ م َ تُل ْ لاَ هَِ وَ ] (اِخ ) عارف و شاعر معروف قرن هشتم و نهم ، متوفی بسال 834 هَ . ق . رجوع به نعمةاﷲ ولی شود.
شاه نشین بالا. [ ن ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان صالح آباد بخش جنت آباد شهرستان مشهد. دارای 67 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات .ذرت و پ...
شاه کوه بالا. (اِخ ) دهی از دهستان کوه پایه بخش مرکزی شهرستان گرگان . دارای 2200 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و حبوبات و لب...
شاه قلی ایغور. [ ق ُ ] (اِخ ) نام حاکم قبیله ٔ حور است . در کوچکی میل به دانش داشت و گاهی معما میگفت . (مجالس النفائس ص 285).
شاه قطب الدین . [ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) دهی از دهستان بیضابخش اردکان شهرستان شیراز. دارای 251 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آن برنج ،غلا...
شاه عباس اول . [ ع َب ْ با س ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) رجوع به عباس اول شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.