شاه
نویسه گردانی:
ŠAH
شاه . (اِخ ) دهی است از دیههای لاریجان . (سفرنامه ٔ رابینو ترجمه ٔ فارسی ص 155 و بخش انگلیسی ص 115) : و در هشتم جمادی الاخره ٔ آن سال به شاه درآمد و جمعی را بکشت . (جامع التواریخ رشیدی ).
واژه های همانند
۷۰۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۴ ثانیه
شاه پرند. [ پ َ رَ ] (اِخ ) نام بانوی ایرانی که نوه ٔ یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی بوده است . شاه پرند به عقد ازدواج ولیدبن عبدالملک خلیفه ٔ ...
شاه پرهم . [ پ َ هََ ] (اِ مرکب ) صورت دیگری از شاهسفرم است . رجوع به شاه اسپرم و شاهسپرم و شاه سپرغم شود.
شاه پرست . [ پ َ رَ ] (نف مرکب ) پرستنده ٔ شاه . که شاه پرستد. شاهدوست : من از این شغل درکشیدم دست نیستم شاه بلکه شاه پرست .نظامی .
شاه بیگی . [ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بوانات بخش بوانات شهرستان آباده . دارای 90 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات ، حبوبات و انگ...
شاه تبار. [ ت َ ] (ص مرکب ) کسی که نژاد از شاهان دارد. کسی که نسبت وی به شاهان پیوندد. شاهزاده : در پرده ٔ اندیشه بیارای عروسی پس جلوه ...
شاه جانی . (ص نسبی ، اِ) ظاهراً به پارچه های لطیفی که از مرو بدست می آمده است اطلاق شده و در قرن دهم این کلمه بطور مطلق به معنی قماش ...
شاه جانی . (ص نسبی ) منسوب به شاه جان ، نام مرو که پایتخت خراسان بوده است . (دزی ج 1 ص 717) : شمس المعالی دو هزار مرد از کردان شاهجانی ...
شاه جهان . [ ج َ ] (اِخ ) شهاب الدین . ابن جهانگیر از پادشاهان سلسله ٔ بابری و از نواده های امیرتیمور گورکان است که از سال 1036 یا 1037 هَ . ق...
شاه جهان . [ ج َ ] (اِخ ) تیمورخان پسر آلافرنگ بن گیخاتو (عزالدین ) است که بوسیله ٔ شیخ حسن بزرگ در تاریخ ذی الحجه ٔ 739 هَ . ق . به ایلخانی ...
شاه جهان . [ ج َ ] (اِخ ) قطب الدین پسر سیورغتمش است که پس از مرگ مظفرالدین محمد بسال 702 هَ . ق . حکومت کرمان از طرف غازان خان مغول بنام...