شاه
نویسه گردانی:
ŠAH
شاه . (اِخ ) (چشمه ٔ...) مزرعه ای است از ناحیه ٔ فشارود قاینات و بلاسکنه میباشد. (مرآت البلدان ج 4 ص 236).
واژه های همانند
۷۰۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۴ ثانیه
شاه صنم . [ ص َ ن َ ] (اِخ ) نام بیابان خشکی است در حوالی خوارزم . (فهرست ). در جنوب غربی قزل چقان نواحی شمالی ترکستان روس قرار دارد.
شاه علی . [ ع َ ] (اِخ ) پسر سوم شاه شرف الدین مظفربن امیر مبارزالدین محمد. (تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 102). رجوع به علی بن مظفر... در لغتنامه ...
شاه علی . [ ع َ ] (اِخ ) نام قریه ای است در آذربایجان که دارای معدن سرب میباشد. (یادداشت مؤلف ).
شاه فیل . (اِخ ) دهی از دهستان میان ولایت بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. دارای 70 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرا...
شاه قام . [ م ْ / م َ ] (اِ مرکب ) لفظی است مرکب از شاه و قام (فعل ماضی عربی ) بمعنی شاه برخاست و این در وقتی گفته میشود که در شطرنج با...
شاه غاز. (اِخ ) دهی از دهستان دهدز شهرستان اهواز. دارای 77 تن سکنه . آب آن از چشمه و قنات . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایرا...
شاه عرب . [ هَِ ع َ رَ ] (اخ ) حضرت محمد مصطفی صلی اﷲ علیه و آله و سلم . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
شاه غزل . [ غ َ زَ ] (اِ مرکب ) بهترین غزل از غزلهای شاعر. شاخص و فرد میان غزلها همچون شاه بیت که بیت ممتاز میان ابیات یک غزل است . رجوع...
شاه غیب . [ غ ِ] (اِخ ) دهی از دهستان درزو سایه بان بخش مرکزی شهرستان لار. دارای 196 تن سکنه . آب آن از چاه و باران . محصول آن غلات است...
شاه لوت . (اِ مرکب ) (از: شاه + لوت ، غذا) غذای ممتاز. غذای شاهوار. || روده ٔ گوسفند باشد که به گوشت و مانند آن آگنده باشد. آکنج . آگنج . عص...