اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شاه

نویسه گردانی: ŠAH
شاه . (ع ص ) رجل شاه ُ البصر؛ به معنی رجل شائه البصر است ، یعنی مرد تیز بینایی . (از منتهی الارب ). ۞
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۰۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۷ ثانیه
شاه نشین . [ ن ِ ] (اِ مرکب ) پیشگاه . صدر. هر قسمت برتر از قسمتهای دیگر تالار یا اطاق که تخصیص به بزرگان داشته باشد و آن جایی است چون محر...
شاه نشین . [ ن ِ ] (اِخ ) دهی ازدهستان طارم بالا بخش سیردان شهرستان زنجان . دارای 389 تن سکنه . آب آن از رودخانه . محصول آن غلات . پنبه . ...
شاه نشین . [ ن ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان نیربخش مرکزی شهرستان اردبیل . دارای 609 تن سکنه . آب آن از رودخانه . محصول آن غلات و حبوبات است ....
شاه نشین . [ ن ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کرانی شهرستان بیجار. دارای 840 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آن غلات دیم ، لبنیات و انگور است . (...
شاه نشین . [ن ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان رود زر بخش جانکی گرمسیر شهرستان اهواز. دارای 100 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آن غلات است . (از ...
شاه نشین . [ ن ِ ] (اِخ ) (کوه ...) نام یکی از کوههای جنوبی لاهیجان به شمال ایران . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 170).
طغان شاه . [ طُ ] (اِخ ) نام پادشاه عظیم القدر از اولاد افراسیاب . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) : شه طغان عقل را نائب منم نِعْم َ الوکیل نوعروس ...
طغان شاه . [ طُ ] (اِخ ) پدر پهلوان اسد نامی است که در عصر پنجمین پادشاه از آل مظفر، شاه شجاع ، به دست وی به حکومت کرمان برقرار گردید، تق...
طغان شاه . [ طُ ] (اِخ ) ابن الب ارسلان ۞ محمدبن جغری بیک بن میکائیل . لقب وی شمس الدوله و کنیتش ابوالفوارس است . به روزگار الب ارسلان حکو...
طغان شاه . [ طُ ] (اِخ ) ابن المؤید آی آبه . در لباب الالباب نام وی را بدین طرز آورده است : «ملک طغانشه بن محمد المؤید»، ولی علامه ٔ مرحوم ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.