اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شاه آزمود

نویسه گردانی: ŠAH ʼAZMWD
شاه آزمود. [ زْ / زِ ] (ن مف مرکب ) مجرب از طرف شاه . شاه آزموده :
چنان چون فریدون مرا داده بود
ترا دادم این تاج شاه آزمود.

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.