اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شاه جو

نویسه گردانی: ŠAH JW
شاه جو. (نف مرکب ) جوینده ٔ شاه . که شاه جوید. خواستارو طلبکار شاه . خواهنده و پژوهنده ٔ شاه :
همه سندلی پیش اوی آمدند
پر از خون دل و شاهجوی آمدند.

فردوسی .


|| (ن مف مرکب ) که شاه او را بجوید. و رجوع به شاه جوی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.