گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شاه جهان نویسه گردانی: ŠAH JHAN شاه جهان . [ هَِ ج َ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ملک و سرور عالم . شاه دنیا.خداوند گیتی . حاکم دوران . پادشاه دنیا : بیامد یکی فیلسوفی چو گردسخنهای شاه جهان یاد کرد. فردوسی .کسی را که شاه جهان خوار کردبماند همیشه روانش بدرد.فردوسی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۴ ثانیه واژه معنی شاه جهان بیگم شاه جهان بیگم . [ ج َ ب َگ ُ ] (اِخ ) دخت جهانگیرخان نایب السلطنه در هوپال هند از جانب دولت انگلیس . مادر او سکندر بیگم در سال 1254 بدنیا آمد... شاه جهان ثالث شاه جهان ثالث . [ ج َ ن ِ ل ِ ] (اِخ ) از سلسله ٔ بابری و از نواده های امیرتیمور گورکان است که در سال 1145 تا 1173 حکومت می کرده است . رجوع ... شاه جهان ثانی شاه جهان ثانی . [ ج َ ن ِ ] (اِخ ) رفیعالدوله از سلسله ٔ بابری و از نواده های امیرتیمور گورکان است و در سال 1131 هَ . ق . / 1719 م . حکومت می ... مرو شاهجهان مرو شاهجهان . [ م َرْ وِ ج َ ](اِخ ) مرو شاهجان . رجوع به مرو و مرو شاهجان شود. واقف شاهجهان آبادی واقف شاهجهان آبادی . [ ق ِ ف ِ ج َ ] (اِخ ) از شعرای قرن سیزدهم است . (از فرهنگ سخنوران دکتر خیامپور). واصلی شاهجهان آبادی واصلی شاهجهان آبادی . [ ص ِ ی ِ ج َ ] (اِخ ) میرزاامام وردی بیک . اصلش از ایران است و در شاهجهان آبادمتولد شد و هم بدانجا نشو و نما یافته و در... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود